87/5/17
12:42 ع
بیا دوباره برای من از بهار بگو
شکوفه کن گل من! از شکوه یار بگو
خدای را به زبان نسیم جاری کن
اذان به گوش درختان تازه بار بگو
سکوت دانه ی در خاک مرده را دریاب
و از صراحت خونین لاله زار بگو
من فراز نشینان پست را بشکن
دوباره بانگ انا الحق فراز دار بگو
برای من که عزادار عشق فانوسم
از آفتاب شرر پوش داغدار بگو
در عصر برقی گیتار های عربده جو
سخن ز سینه ی خون زخمی سه تار بگو
هزار راه خراسان قصیده با من باش
بزن عراق و غزل های آبدار بگو
منم مسافر دریا...منم که رفتنی ام
برای رفتن من شعر ماندگار بگو
.....
از آفتاب پس ابر ما خبر داری؟
بهار ابری غمگین من!...ببار...بگو
عجیب دنیایی است دنیای ما...دامپزشکی خوانده ام!...تا آخر دکترای درد!!اما....غزل دوست همیشه های من است؛... در لحظاتی که دارو کفاف نمی دهد ...نوشداروی غزل از راه می رسد. هنرجوی سینما هم هستم... ... جرایم دیگری هم مرتکب شده ام.